
ژان مولن، چهره درخشان مقاومت فرانسه در جنگ جهانی دوم بود. او گواهی بر شجاعت و ارادهیی بیانتها درنبرد بود. همو بود که سازماندهی و یکپارچه کردن گروههای مقاومت در بطن شورای ملی مقاومت را بهتنهایی بر عهده داشت و طبعاً بهعنوان یک فرانسوی، متقاعد شده بود که انجام این عمل یک وظیفه است.
کودکی تا دوران تحصیل
ژان مولن، دوم ژانویه ۱۸۹۹ در شهر بزیه ۱، در میان خانوادهای دانشگاهی چشم به دنیا گشود. ایام کودکیاش دورانی بیدغدغه بود. دورانی که در آن استعداد نقاش شدن را از خود بروز داد. سال ۱۹۱۷ دیپلم گرفته سپس در دانشگاه مون پلیه ۲ در رشته حقوق به تحصیلاتش ادامه داد. او همزمان در شورای استانداری استان هرو ۳ مشغول بکار شد.
در بحبوحه جنگ جهانی اول، او نیز مشمول بسیج برای رفتن به جبهه شد و اینگونه بود که مجبور به ترک تحصیل گردید. اما قبل از اینکه وارد اولین نبرد خود شود، متارکهای در جنگ پیش آمد. این موضوع به او فرصت داد تا پایان سال ۱۹۱۹ به تحصیلات و فعالیتهایش ادامه بدهد. ژان مولن سال ۱۹۲۱ در رشته حقوق لیسانس گرفت.
شغل اداری زودهنگام
ژان مولن جوان، علاقه عمیقی به سیاست از خود نشان داد. پدرش، سوسیالیستی متعهد، بیشک با چنین احساسی در وجود پسرش بیگانه نبود. درواقع او تأثیر زیادی روی افکار سیاسی پسرش داشت و او را به راه جمهوریخواهان هدایت کرد. بهویژه اینکه در سازمان کار کشوری، ژان مولن از سال ۱۹۲۵، ابتدا در آلبرویل ۴ و سپس در شاتولین ۵ بهعنوان جوانترین معاون استاندار فرانسوی برگزیده شد.
او بااراده و علاقه زیادی تماموقت خود را وقف مشاغل و افکار سیاسیاش کرد. سال ۱۹۳۶، رئیس کابینه وزارت نیروی هوایی جبهه ملی شد. در زمان جنگ اسپانیا، برای حمایت از جمهوریخواهان درنگ نکرد. سال ۱۹۳۷، قابلیتها و فداکاریهایش باعث شد تا به سمت استاندار آویرون ۶ برگزیده شود. او یکبار دیگر بهعنوان یک جوان فرانسوی پای اداره چنین مشاغلی را مهر کرد.

ورود به مقاومت
سال ۱۹۳۹، مدتی قبل از اشغال فرانسه از طرف آلمان، ژان مولن بهعنوان استاندار شارتر ۷ انتخاب شد. از روز اول شروع جنگ، بهعنوان یک ستوان ذخیره خواستار جنگیدن به خاطر فرانسه بود. اما با مخالفت دولتی مواجه شد. از او خواسته شد که بهعنوان استاندار باقیمانده و به جبهه نرود.
دهم مه سال ۱۹۴۰ فرانسه اشغال شد و ژان مولن کوشید تا در منطقه آر- آه- لوار ۸ آرامش برقرار کند. در مقام استاندار، در مقابل یک انتخاب تعیینکننده قرار گرفت. ژوئن ۱۹۴۰، نازیها اعلامیهای را به او تسلیم کردند. بر اساس آن اعلامیه، گروهی از تیربارچیهای بنگلادشی وابسته به ارتش فرانسه، جنایات بزرگی را مرتکب شده بودند. ژان مولن که از بیگناهی متهمین آگاه بود، از امضاء سند سرباز زد.
ژان مولن که جرأت کرده بود با اشغالگران مخالفت کند، مورد ضرب و شتم قرارگرفته و زندانی شد. رد همکاری با اشغالگران او را به انجام کاری واداشت که گواهی بر شجاعت و ارادهاش گشت. او تلاش کرد تا با شیشه شکستهیی گلوی خودش را پاره کند. ژان مولن از مرگی حتمی نجات یافت. ولی از طرف حکومت ویشی در سال ۱۹۴۰ از کار برکنار شد. در این موقع بود که اولین گامهای مادی خود در مقاومت فرانسه را برداشت.
خود او بهعین باور رسیده بود که مبارزه علیه اشغالگران یک وظیفه است، لذا در سال ۱۹۴۱ به لندن رفت تا با ژنرال دوگل ملاقات کند. طولی نکشید که این دو مرد به هم اعتماد پیدا کردند و ژان مولن احساس کرد وظیفه سنگین تلاش برای یکپارچه کردن مقاومت در جنوب فرانسه بر عهده او گذاشتهشده است. با اطمینان یافتن از حمایتهای مالی اولیه، شب دوم ژانویه ۱۹۴۲ وارد کشور شد. هویتهای مختلفی اختیار کرد، ازجمله هویت یک کشاورز و مدیر یک گالری هنری. به قیمت زحمات زیاد، تلاش کرد تا بین جنبشهای مختلف مقاومت ارتباط برقرار کرده و آنها را تحت سیطره ژنرال دوگل قرار دهد. در اولین گام، با سران جنبشهای مختلف مقاومت ملاقات کرد. سپس، بعد از تأسیس ارتش مخفی (AS)، برای تشکیل سرویسهای مختلف تلاش کرد: چتربازی، اطلاعات، مطبوعات، مخابرات، کمیته عمومی بررسیها و هستههای اداری مردمی.
به نظر میرسد که در این پروسه، اراده و شجاعت او خستگی را درنوردید. برخوردار از انرژی پایانناپذیر، موفق شد سه جنبش بزرگ مقاومت فرانسه، نبرد (هنری فرنی)، تیراندازان فرانسوی (ژان- پیر لویی) و آزادیبخش جنوب (آستیه دولا ویژری) را متحد کند. ژان مولن این جنبشها را در بطن جنبشهای متحد مقاومت (MUR) گرد هم آورد. بعضاً درگیری بین سران مقاومت کار را برای ژان مولن سخت میکرد.
ابتدای سال ۱۹۴۳ برگشت کوتاهی به لندن داشت. آنجا با ژنرال دوگل ارتباط برقرار کرده و سپس مأموریت یافت تا شورای ملی مقاومت (CNR) را تشکیل بدهد. درواقع موضوع عبارت از متحد کردن تمامی سازمانها (جنبشها، احزاب سیاسی و سندیکاها) تحت یک جوهره سیاسی واحد بود. ژان مولن خود رئیس این شورا شد.
اولین نشست شورای ملی مقاومت ۲۷ مه ۱۹۴۳ در پاریس برگزار شد. اما اختلافات بین سران مقاومت کاهش پیدا نکرد. برخی سران حتی امیدوار بودند که ژان مولن را برکنار کنند. وقتی فرمانده ارتش مخفی، ژنرال دلسترن ۹ در ابتدای ماه ژوئن توسط اشغالگران دستگیر شد، ژان مولن با مسئولین نظامی در شهر کالویر ۱۰ بهمنظور سازماندهی آنها در غیاب فرمانده دستگیرشده نشستی اضطراری تشکیل داد.
۲۱ ژوئن ۱۹۴۳، گشتاپو به محل نشست حمله کرده و تمامی شرکتکنندگان را دستگیر کرد. خیانت، یا اتهام روشن به نظر میرسید. ژان مولن دستگیر شد. او در لیون زندانی و چندین روز تحت شکنجه قرار گرفت. علیرغم دردهای وحشتناک و طولانی، هیچ اطلاعاتی در رابطه با جنبشهایی که تأسیس کرده بود بهمن نداد. ژان مولن در ۲۱ ژوئیه ۱۹۴۳، بهنگام انتقالش بالمان جان سپرد.
ژان مولن بیآنکه دنبال کسب افتخاری و یا چشمداشتی برای خود باشد، با جسم و روح برای آزادی ملتش از یوغ نازی جنگید. تاآخریننفس، بیشتر از مقاومت فیزیکی، مقاومتی روحی را رهبری کرد. خاکسترش از سال ۱۹۶۴ در پانتئون آرمیده است و نبرد قهرمانانه او تا ابد، در تاریخ باقی خواهد ماند.
پاورقیها:
۱-Béziers
۲- Montpellier
۳- Hérault
۴- Albertville
۵- Châteaulin
۶- Aveyron
۷- Chartres
۸- Eure-et-Loir
۹- Delestraint
۱۰- Caluire
این مطلب را با دیگران به اشتراک بگذارید